بامعنی. دارندۀ معنی. دارای مفهوم: چون سخن معنی دار مردم گوید... (جامعالحکمتین ص 120) ، خردمندانه. عاقلانه. خردپسند. معقول: و آنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست. ناصرخسرو. ، به کنایه، حاکی از غرض و نیتی همچون استهزاء و توهین و سرزنش و جز آن: نگاه معنی دار. لبخند معنی دار
بامعنی. دارندۀ معنی. دارای مفهوم: چون سخن معنی دار مردم گوید... (جامعالحکمتین ص 120) ، خردمندانه. عاقلانه. خردپسند. معقول: و آنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست. ناصرخسرو. ، به کنایه، حاکی از غرض و نیتی همچون استهزاء و توهین و سرزنش و جز آن: نگاه معنی دار. لبخند معنی دار
چمیک چمدار مانکدار آرشدار دارای معنی دارنده مفهوم (چون سخن معنی دار مردم گوید) (جامع الحکمتین. 120)، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء و توهین فهم مطلب و غیره) : (لبخند معنی دار) (با حرکت معنی داری سر بزیر افکند)
چمیک چمدار مانکدار آرشدار دارای معنی دارنده مفهوم (چون سخن معنی دار مردم گوید) (جامع الحکمتین. 120)، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء و توهین فهم مطلب و غیره) : (لبخند معنی دار) (با حرکت معنی داری سر بزیر افکند)
دعوی دارنده. آنکه ادعایی دارد. ادعا کننده. (ناظم الاطباء). مدعی. (فرهنگ فارسی معین). داعیه دار. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وگر جوابش گویند شاد باشم سخت کسی که باشد برهان نمای و دعوی دار. (از جامع الحکمتین ص 311). کجا جمشید و کو هوشنگ و فغفور کجا شاهان دعوی دار و مغرور. (منسوب به ناصرخسرو). زهی طغیان حسنت بر شکست کار من باعث ظهورت بر زوال عقل دعوی دار من باعث. محتشم کاشانی (از آنندراج). ، نزاع کننده. پرخاشجوی، دادخواه. متظلم. (فرهنگ فارسی معین)
دعوی دارنده. آنکه ادعایی دارد. ادعا کننده. (ناظم الاطباء). مدعی. (فرهنگ فارسی معین). داعیه دار. (یادداشت مرحوم دهخدا) : وگر جوابش گویند شاد باشم سخت کسی که باشد برهان نمای و دعوی دار. (از جامع الحکمتین ص 311). کجا جمشید و کو هوشنگ و فغفور کجا شاهان دعوی دار و مغرور. (منسوب به ناصرخسرو). زهی طغیان حسنت بر شکست کار من باعث ظهورت بر زوال عقل دعوی دار من باعث. محتشم کاشانی (از آنندراج). ، نزاع کننده. پرخاشجوی، دادخواه. متظلم. (فرهنگ فارسی معین)
در این سروده مولانا: تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من مانک لان آوند چم ظرف معنی حاوی معنی: (گر تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من) (مثنوی. نیک. 448: 1)
در این سروده مولانا: تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من مانک لان آوند چم ظرف معنی حاوی معنی: (گر تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من) (مثنوی. نیک. 448: 1)