جدول جو
جدول جو

معنی معنی دار - جستجوی لغت در جدول جو

معنی دار
دارای معنی و مفهوم، سخن یا اشاره ای که مفهومی خاص داشته باشد
تصویری از معنی دار
تصویر معنی دار
فرهنگ فارسی عمید
معنی دار
(خوی / خی تَ پَ رَ)
بامعنی. دارندۀ معنی. دارای مفهوم: چون سخن معنی دار مردم گوید... (جامعالحکمتین ص 120) ، خردمندانه. عاقلانه. خردپسند. معقول:
و آنکه او خود کرده باشد باز چون ویران کند
خوب کرده زشت کردن کار معنی دار نیست.
ناصرخسرو.
، به کنایه، حاکی از غرض و نیتی همچون استهزاء و توهین و سرزنش و جز آن: نگاه معنی دار. لبخند معنی دار
لغت نامه دهخدا
معنی دار
چمیک چمدار مانکدار آرشدار دارای معنی دارنده مفهوم (چون سخن معنی دار مردم گوید) (جامع الحکمتین. 120)، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء و توهین فهم مطلب و غیره) : (لبخند معنی دار) (با حرکت معنی داری سر بزیر افکند)
فرهنگ لغت هوشیار
معنی دار
دارای معنی، دارنده مفهوم، حاکی از مفهومی خاص (استهزاء، توهین، فهم مطلب و غیره)
تصویری از معنی دار
تصویر معنی دار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معنی گزار
تصویر معنی گزار
شرح دهنده، تفسیر کننده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
پرمعنی. بسیارمعنی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حاوی معنی. دارای معنی:
گر تو هستی آشنای جان من
نیست دعوی گفت معنی لان من.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 133)
لغت نامه دهخدا
(شِ تَ / تِ)
دعوی دارنده. آنکه ادعایی دارد. ادعا کننده. (ناظم الاطباء). مدعی. (فرهنگ فارسی معین). داعیه دار. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
وگر جوابش گویند شاد باشم سخت
کسی که باشد برهان نمای و دعوی دار.
(از جامع الحکمتین ص 311).
کجا جمشید و کو هوشنگ و فغفور
کجا شاهان دعوی دار و مغرور.
(منسوب به ناصرخسرو).
زهی طغیان حسنت بر شکست کار من باعث
ظهورت بر زوال عقل دعوی دار من باعث.
محتشم کاشانی (از آنندراج).
، نزاع کننده. پرخاشجوی، دادخواه. متظلم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اَ کَ)
دارای بینی، دارندۀ بینی، پوزه دار، نوک دار، چکمه یا کفش نوک دار، (ناظم الاطباء)، دماغه دار
لغت نامه دهخدا
تصویری از معنی گزار
تصویر معنی گزار
زند گر چمگزار تاویل کننده شرح دهنده: (نفس وصی نیز بی مثل تنزیل رسول معنی گزار نیست) (جامع الحکمتین. 202)
فرهنگ لغت هوشیار
در این سروده مولانا: تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من مانک لان آوند چم ظرف معنی حاوی معنی: (گر تو هستی آشنای جان من نیست دعوی گفت معنی لان من) (مثنوی. نیک. 448: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینی دار
تصویر بینی دار
پوزه دار، نوک دار
فرهنگ لغت هوشیار
خواهان، ستیزه جوی آنکه ادعایی دارد مدعی، نزاع کننده پرخاشجوی، دادخواه متظلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معنی گزار
تصویر معنی گزار
((~. گُ))
تأویل کننده، شرح دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
إعطاء معنًى
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
Signify
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
signifier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
לסמן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
মানে বোঝানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
معنی دینا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
หมายถึง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
kumaanisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
意味する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
意味
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
berarti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
의미하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
anlamına gelmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
अर्थ देना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
significare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
betekenen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
означати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
означать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
oznaczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
bedeuten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
significar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از معنی دادن
تصویر معنی دادن
significar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی